یاردرخانه و ما گرد جهان میگردیم!

عجیب است این سرگردانی جسم و پریشانی فکر بخصوص در مدیریت کلان نهادهایی که موظفند بهترین مسیر ممکن را پیش پای قوه مجریه بگذارند که هر چهار سال یکبار ناچار نباشد طرحی نو از جنس آزمون و خطا دراندازد تا همانند دیگر پروژهها فکری خام ونیم بند گذشته ناموفق باشد.
امروز اقتصاد بیمار و به روایتی علیل تنها عامل مخربی است که تمامی محورها را تحت تأثیر خود قرار داده تا همچنان با تورم وگرانی و رکود در همه زمینهها بخصوص تولید پیشگام باشد در حالیکه به هر آنچه نیازمند برای رفع این معضلات است در گوشه و کنار کشور قابل دسترسی آسان بوده که مهمترین آن انگیزه و کارآفرینی است اما یا نمیخواهند بپذیرند ویا فقط افکار خودشان را قبول دارند و نمیتوانند بهتر از خودشان را تحمل کنند که گروهی به رانت و انگشت شماری وابسته به مافیاهای شکل گرفته هستند.
اینجا اصفهان است که به روایتی میتوان طی یک قرن گذشته آن را منچسترایران نامید زیرا اولین شهر کشور بود که علیرغم بیاعتنایی نظامهای شاهنشاهی به نیازهای ضروری جامعه و قطع وابستگیها توانست ضمن ایجاد دهها کارخانه پیشرفته ریسندگی و بافندگی، هزاران نفر از اهالی را به کار و کسب در آمد مشغول سازد وبالطبع چهره ویران آن را دگرگون کند که این روش به همت کارآفرینانی چون زنده یادان عطاالملک دهش، محمدعلی کازرونی، حسن و حسین همدانی، خلیلیانها وامثالهم صورت گرفت تا در جمهوری اسلامی نیز توسط خادمانی چون حاج اصغر تجدد و مسعود صرامی که هردوی اینها از زیر صفر شروع کردهها هستند ادامه یابد، اینها و دیگرانی که به وفور وجود دارند، کسانی هستند که اگرتوسط دولتها به بازی گرفته و حمایت شوند میتوانند نقش ارزندهای در برون رفت از چالشهای موجود اقتصادی بازی کنند. مسعود صرامی چهارمین فرزند یک خانواده متوسط اصفهانی بود که در چهار سالگی پدر خود را از دست داد و در سن 5 سالگی وارد بازار کار شد تا از همسایه در محله بازارچه حاج آقا شجاع شهر اصفهان طریق ساخت شمع را بیاموزد و پس از آن چون پولی برای خرید مواد اولیه چون پارافین را نداشت هرروز سری به سقاخانه بازارچه میزد تا بجامانده شمع های آب شده را جمع آوری و به مطبخ محل زندگی بیاورد و دوباره آب کند و با استفاده از نخهای قالی برای آن فتیله بسازد و شمعهای ساخته شده را بفروشد. این جرقه اول کارآفرینی و اقدام اقتصادی در کودکی 5 ساله بود که استعدادهای نهفته را شکوفا کرد و در ادامه توانست از آن به خوبی استفاده کند. اما اصغر تجدد، کارآفرین نمونه نقش دیگری داشت که کار را از همان اوان کودکی با ساخت دفترچههای چهل برگ در یک واحد صحافی دهه چهل شروع نمود تا امروز نیز بزرگترین تولید کننده این محصولات در خاورمیانه باشد که در چند سال اخیر علاوه بر توسعه و تهیه مرغوبترین شکیل ترین و زیباترین دفترهای تحریر دانش آموزی با رنگ و بوی ایرانی، رقبای خود را در سراسر جهان به شگفتی وا دارد و بمنظور حفظ محیط زیست، اقدام به کشت درختان اکالیپتوس به وسعت کلان و ایجاد واحد تولید کاغذ در سواحل خلیج فارس نموده و برای انجام هرچه بهتر این هدف فرهنگی محیط زیستی، نیروهای بیکار در آن منطقه را به منظور کشت درخت و نگهداری از آن تا مرحله استفاده در کارخانه کاغذ سازی و استمرار این روش بکار گیرد.
اما از شروع به تولید شمع توسط مسعود صرامی 60 سالی می گذرد تا در ادامه کودکی به صابون سازی بپردازد و در سه دهه گذشته به انبوهی استعداد و تجربه و پشت کار نهادینه شده در وجود، به یک کارآفرین خلاق تبدیل گردد و مالک بزرگترین شهرک تجاری، فرهنگی، هنری و توریستی به نام قلب اصفهان یا همان سیتی سنتر در جنوب شرقی کلان شهر اصفهان باشد که به روایتی «دوبی» کوچک در ایران است تا فروشگاههای متعدد آن با الگوی کاری گرفته از بازارچههای قدیمی اصفهان ارائه دهنده به روزترین برندها باشد. مسعود صرامی اگرچه امروز با ایجاد ابر پروژه سیتی سنتر باید به آرزوی دست نیافتنی خود پس از شروع به شمع سازی و صابون سازی رسیده باشد اما اینگونه نیست زیرا بدون اتکا به وعده های عمدتاً توخالی دولتها که به کارآفرین میدهند؛ چون قوانین متغیر است و نمیشود به آنها اعتماد کرد، توانسته است گامهای بلندی در ایجاد شهرک سلامت در شرق کلانشهر اصفهان و در حاشیه رینگهای متعدد ترددی بردارد تا بازهم نه تنها در کشور بلکه در اغلب سرزمینهای دنیا نمونه باشد. این کارآفرین میگوید«در قدیم سیستم بهداشت و درمان متفاوت بود، درمانها بیشتر سنتی بود، ولی دردها مثل امروز نبود، یعنی درد کمتر بود، این میزان که شما امروز سرطان در کشور میبینید به دلایلی است که شاید شرایط جامعه با افزودنیهای غیر مجاز در صنایع غذایی یا آلودگی هوا و یا آلودگی صیفی جات دارد، به وجود میآورد و مشکلات اعصاب و روان و استرس مردم آن زمان کمتر بود، من با همین اندیشه شهرک سلامت را ایجاد کردم، این شهرک منحصر به فرد، تمام دردها را درمان میکند، به طوریکه تکریم از بیمار جزو اولویتهای کاریمان است، این است که شما اولین نظام تغییر سلامت را در کشور مشاهده میکنید، آنچه که آرزوی جوانهای ما هست و آن را در دیگر کشورها جستجو میکنند. تلاش کردیم تا آن امکانات را برایشان در سرزمین مادری ایجاد کنیم و فکر میکنم با این کار توانستیم جلوی یک تا 50 درصد از خروج دلار از ایران و رفتن برای رسیدن به ترکیه یا دیگر کشورها را بگیریم. باور داریم با این امکانات که ایجاد کردیم تا سال 1405 بخصوص در توریسم سلامت میتوانیم، سه میلیارد دلار پول وارد این شهر بکنیم، این اقصاد شهر را تغییر میدهد؛ اگر مردم توانمند بشوند و اگر اقتصاد شهر پویا شود، اگر مردم شغل داشته باشند ناهنجاریهای اجتماعی کم میشود، همین شهرک سلامت اگر به رونق حداکثری برسد، گره کور ترافیک مرکز شهر را باز میکند و در مصرف بنزین صرفه جویی میشود.در همه پروژهها اصل صرفه جویی مدرن و مصرف بهینه منابع آب وبرق و گاز به شکل علمی و بینظیری رعایت شده است.»
مسعود صرامیها و اصغر تجددها که امروز بزرگترین سرمایه داران کشور هستند که توانستهاند با پول خود برای رفاه جامعه و برون رفت هر چه بیشتر از حصر اقتصادی ریسک کنند و با ابداع طرحهای نو به منظور جذب نیروهای جدید، هزاران نفر را در کلانشهر اصفهان و سواحل خلیج فارس به کار گرفته و ضمن آن بسیاری از معضلات اجتماعی و مشکلات تراکمی دولت را نیز حل و فصل نمایند تا صرامی در یک نشست اخیر رسانهای با رادیو اصفهان ضمن تشریح مشکلات گریبانگیرکلانشهر، اعلام کند میتواند بسیاری از آنها را مرتفع نماید اما متأسفانه دستگاههای متولی علاقهای از خود برای جذب این همکاریها نشان نمیدهند و حتی کمک هم نمیکنند تا حداقل اقلام خریداری شده توسط بخش خصوصی همچون 10 دستگاه MRi برای شهرک سلامت وارد کشور شود زیرا معتقدند باید تعدادی از آنها در ایران خریداری شود که مبدأ تولید ونحوه ورود آنها نامشخص است! امروزنوبت انجام MRi بیماران در اصفهان به سه ماه رسیده و هزینه انجام آن نیز نجومی است تا مخاطراتی را برای آنها به همراه داشته باشد. راستی آیا این گونه کارآفرینان بیشتر برای مدیریت وزارتخانههای اقتصادی و استاندار شدن کارسازترند یا آنهایی که از پشت میزهای دانشگاهی و یا اداری به این سمتها منصوب میشوند؟ باور داشته باشیم « یار در خانه و ما گرد جهان میگردیم!
|